"به سلامتي اون لامصبايي كه از زندگيت رفتن اما از اين دل لعنتيت نرفتن.."

تا تو هستي كه دستانم را بگيري ، آرزو ميكنم هر روز زمين بخورم ! كاش تابستانها هم برفي بود . . . !

دل اگر بستي ، محكم نبند ، مراقب باش گره كور نزني ، او ميرود ، تو ميماني و يك گره كور . . .

آفرین باد بر مرگ ، آفرین باد بر مرگ که با دست های سیاهش تو را خواهد کشت :“تنهایی” 

گاهی وقتی کسی از زندگیتان می رود دارد به شما لطف می کند ؛ او فضایی خالی به جا میگذارد برای کسی که لیاقت آنجا بودن را داشته باشد . . .

به سلامتیه تنهایی و به سلامتیه همه ی اونایی که فهمیدن هیشکی تو این دنیا لیاقت دوست داشتنو نداره. ” درد ” را از هر طرفش بخوانی درد است دریغ از “درمان” که عکسش ” نامرد ” است . . .

فقط کسانی معنی دلتنگی رو می فهمند که طعم وابستگی رو چشیده باشند...

فلسفه نباف شاعر ! چه ممکـن ؛چه محال ؛چه جبر ؛ چه اختیار ؛ چه هر کووفت دیگری......... او رفته است دیگر !!

دلم گرفته است به کدامین سمت باید بروم تا باز شود حنجره دلتنگیهام ... پنجره تنهاییم دیگر شیشه نداد حالا دیگر یخ زدم از تنهایی

كوچكتر باشد يا بزرگتر ، چه فرقي ميكند؟؟ بايد آنقدر آدم باشد كه پاي حرفش بماند تا به آرامش برسي !! وگرنه هر نا اهلي بوي گند " دوستت دارم " هاي الكي ميدهد.

ی وقتایی دلم میخواد برم بزنم تو گوش دنیا بگم درسته تو بزرگی  اما نه به اندازه خدا پس ساکت بشین سرجاتو با آدما بازی نکن...

همیشه آنکه سراغی از تو نمیگیرد دلتنگ دیدنت است... و از شکاف چشمانش به نبودنت خیره میشود، همیشه آنکه تو را نمیبیند نامهربان نیست!!

تنهایی هم مد شده،همه به هم خیانت میکنند و بعد داد میزنند که... تنهاییم....

☆ اے دل لامصب یاد بگیـــ ـــر ☆  ☆ اگہ ڪسے بهت گفت دوستت دارم ☆ ☆ لُزوما بہ اين معنے نیست ڪہ... ☆  ☆ ڪس دیگہ اے را دوست ندارد ☆

من و تو آن دو خطیم آری موازیان ِ به ناچاری که هر دو باورمان زآغاز به یک دگر نرسیدن بود

ز کسی که دوستش داری ساده دست نکش. شاید دیگه هیچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن .چون شاید هیچ وقت ،هیچ کس تو رو مثل اون دوست نداشته باشد